۱۹ ماه زندگی مخفیانه به خاطر جنایت در پارک
در پیوند با جنایتی که در یکی از پارکهای عمومی رخ داد، متهم اصلی این پرونده، پس از ۱۹ ماه زندگی مخفیانه تحت هویت جعلی، سرانجام دستگیر شد. این ماجرا که با نزاعی بر سر نگاههای چپ آغاز شد، به قتلی ختم گشت که زندگیها را دگرگون کرد.
روزی روزگاری در پارک: آغاز داستان
ماجرا از آنجا شروع شد که در یک روز تابستانی، ۶ پسر جوان برای گذران اوقات فراغت به پارکی خوش آب و هوا رفتند. نه چندان دور از آنها، دو پسر دیگر نیز مشغول تفریح بودند. یکی از این جوانان، که وحید نام داشت، به سمت گروه دیگر رفت و از آنها پرسید که چرا به آنها خیره شدهاند. این سوال ساده، آتش درگیری را شعلهور ساخت.
لحظاتی پرتنش و عاقبتی تلخ
درگیری به سرعت بالا گرفت و وحید برای تقویت قوای خود، دوستانش را فراخواند. نتیجه، ورود ۱۰ پسر دیگر به صحنه و تشدید نزاع بود. در این میان، یکی از پسران ۲۰ ساله با ضربه چاقو زخمی و سپس به بیمارستان منتقل شد، جایی که جان خود را از دست داد.
پنهانکاری پس از جنایت
تحقیقات پلیس برای یافتن وحید، عامل این فاجعه، به سرعت آغاز شد. با این حال، وی موفق شده بود با استفاده از هویتی جعلی، از دست قانون فرار کند و زندگی نوینی را آغاز نماید. اما سرنوشت، برگ دیگری را ورق زد؛ استفاده اتفاقی از کارت بانکیاش در تهران، پلیس را به جایگاه وی هدایت کرد.
روز رستگاری: دستگیری و اعتراف
پس از ماهها تعقیب و تحقیق، کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری وحید شدند. در بازجوییها، او به قتل اعتراف کرد و دلیل اقدام خود را نگاههای نامناسب مقتول و دوستانش عنوان نمود. وی پس از ارتکاب جنایت به پایتخت گریخته و با هویتی دیگر زندگی میکرد.
پایانی بر یک فرار
این پرونده، پس از اعترافات وحید و با توجه به وقوع جنایت در شهری دیگر، به محل حادثه ارجاع داده شد تا فصل جدیدی از رسیدگی قضایی آغاز گردد. این داستان، نه تنها یک حادثه تلخ را روایت میکند، بلکه به ما یادآوری میکند که عدالت، هر چند دیر، اما در نهایت روشن خواهد شد.
با احترام ، مجله خبری جوان آنلاین